جدول جو
جدول جو

معنی کین خزه - جستجوی لغت در جدول جو

کین خزه
کین خزه
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کیان خره
تصویر کیان خره
کیاخره، در ایران باستان غلبه، قدرت، فرّ و شکوه شاهنشاهی که اهورامزدا، ایرانیان را از آن برخوردار می ساخت، خرّۀ کیانی، فرّۀ ایزدی، ، فرّۀ کیان
فرهنگ فارسی عمید
(خَ زَ / زِ)
سریدن کودک بر نشیمن پیش از راه افتادن. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به مدخل بعد شود
لغت نامه دهخدا
(زَ / زِ)
کشیدن خود را به زمین با نشستنگاه چنانکه کودکان پیش از به راه افتادن. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). راه رفتن کودکان کمتر از یک سال به حال نشسته و کشیدن آنان خود را به این طرف و آن طرف در این حالت. (فرهنگ لغات عامیانۀ جمالزاده). و رجوع به کون خیزه کردن شود.
- کون خیزه رفتن (راه رفتن) ، ته کون را روی زمین مالیدن و جلو رفتن، چنانکه کودکان کنند. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(تُ / تَ کُ)
کین خواهنده. انتقام جوینده. (فرهنگ فارسی معین). انتقام گیرنده. کینه جو. انتقام کشنده:
وگر خون اورا بریزی به دست
که کین خواه او در جهان ایزد است.
فردوسی.
به تدبیری چنین آن شیر کین خواه
رعیت را برون آورد بر شاه.
نظامی.
رجوع به کین خواستن شود
لغت نامه دهخدا
(کَ / کیا خُ رَ / رِ / خُرْ رَ / رِ)
به معنی کیاخره است، و آن نوری باشد از جانب اﷲبه سوی پادشاهان، چه کیان پادشاهان و خره نوری و پرتوی را گویند که از جانب خدای تعالی به بندگان فایض شود، که بدان سبب بعضی پادشاهی و ریاست کنند و بعضی صنعت و حرفت آموزند. (برهان). به معنی کیاخره است. (آنندراج). کیاخره. کیان خوره. (ناظم الاطباء). فر کیانی. در اوستا ’کوه انم خوه رنو’. (حاشیۀ برهان چ معین). رجوع به مادۀ بعد و حکمت اشراق چ هنری کربن و معین ص 157 و خوره و خره شود
لغت نامه دهخدا
کون خیزه رفتن، (راه رفتن)، ته کون را روی زمین مالیدن و جلو رفتن (چنانکه کودکان کنند)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کیان خره
تصویر کیان خره
فرکیان. توضیح این اصطلاح در حکمت اشراق هم وارد شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کین خواه
تصویر کین خواه
انتقام جوینده
فرهنگ لغت هوشیار
خزیدن بر روی باسن و سرین
فرهنگ گویش مازندرانی
حالت خزیدن بر زمین با سرین
فرهنگ گویش مازندرانی
آبراهه ی کرت پایانی شالیزار
فرهنگ گویش مازندرانی
وسیله ای شبیه سورتمه که توسط دام کشیده می شودو پشته ها را
فرهنگ گویش مازندرانی
درد شدید بخش انتهایی ستون فقرات در حدود باسن
فرهنگ گویش مازندرانی
زیر پایین، زیرباسن
فرهنگ گویش مازندرانی